English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5934 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sennet U بافت حصیری
basket weave U بافت حصیری
plain weave U بافت حصیری
basket-weave U بافت حصیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
twill weave U بافت ساده حصیری [که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
Other Matches
sennet U علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit U علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
wall knot U گره حصیری
rattan fender U دفرای حصیری
brush matting U پوشش حصیری
coconut matting U پوشش حصیری
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
matted U درهم برهم حصیری
caner U بافنده صندلی حصیری
bamboo curtain U مانع پردهء حصیری
deck chair U صندلی حصیری تاشو
boaters U کلاه حصیری لبهدار
matting U بوریا پوشش حصیری
stupa U کلاله بافتهای حصیری
sampan U قایق سقف حصیری وبادبانی
matting U بوریا بافی پوشش حصیری
bossed U پشت بند حصیری هدف
bosses U پشت بند حصیری هدف
bossing U پشت بند حصیری هدف
boss U پشت بند حصیری هدف
wickiup U کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
contexts U بافت
tissues U بافت
of a loose textture U شل بافت
grain U بافت
of a loose texture U شل بافت
contexture U بافت
tissue U بافت
fiber U بافت
knitted U بافت
textures U بافت
context U بافت
loose texture U بافت شل
knit goods U کش بافت
texture U بافت
neurine U بافت پی
gold tisane U زر بافت
plain weave U بافت ساده
chain stitch بافت زنجیری
hand knife U خوش بافت
close-knit U ریز بافت
selvage U گرد بافت
hand knitted U دست بافت
fibrosis U تصلب بافت ها
histogen U بافت ساز
finespun U ریز بافت
histogenesis U بافت سازی
xylem U بافت چوبی
stroma U بافت نمدی
necrosis U بافت مردگی
soil texture U بافت خاک
nerve tissue U بافت عصبی
selvedge U گرد بافت
phloem U بافت لیفی
stroma U بافت بنیادی
vascular tissue U بافت اوندی
histology U بافت شناسی
histoloysis U بافت خواری
texture of soil U بافت خاک
welknit U خوش بافت
in vivo U بافت زنده
vascular tissue U بافت هادی
knit goods U کالای کش بافت
sclerenchyma U بافت زنبوری
grossest U درشت بافت
texture U بافت تاروپود
textures U بافت تاروپود
fibre U بافت لیف
web U بافت یا نسج
webs U بافت یا نسج
woof U دست بافت
woofs U دست بافت
texture U ترکیب بافت
typical <adj.> U بافت معمولی
typical <adj.> U بافت عادی
gross U درشت بافت
fibres U بافت لیف
grosses U درشت بافت
grossing U درشت بافت
grosser U درشت بافت
weaving draft U نقشه بافت
grossed U درشت بافت
style U سبک بافت
slit weave U بافت چاکدار
collenchyma U بافت کلانشیم
knotless U بافت شل و آزاد
knotless U بافت تقلبی
interlocking U بافت با قلاب
flat weave U تخت بافت
direction U سمت بافت
cellular U بافت سلولی
weaves U ساختن بافت
cellular tissue U بافت زنبوری
slip U خطا در بافت
homespun U بافت خانگی
sclerosis U تصلب بافت
adipose tissue U بافت چربی
weave U ساختن بافت
biopsy U بافت برداری
fiber U بافت لیف
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
sequestrum U قسمت بافت مرده
woodiness U بافت چوبی وفوردرخت
soil separates U اجزاء بافت خاک
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
knotless U بافت بدون گره
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
wire netting U بافت توری سیمی
tightly weave U بافت پرتراکم و سفت
taffetized U دارای بافت تافته
steel fabric U بافت فولاد ساختمانی
warp U نخ تار [در طول بافت]
contextual architecture U معماری بافت گرایی
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
reticulum U بافت همبند و مشبک
epithelialize U بافت پوششی شدن
lymphomatous U دارای بافت لنفی
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
collenchyma U بافت لانه زنبوری
histologist U متخصص بافت شناسی
histological U وابسته به بافت شناسی
histologic U وابسته به بافت شناسی
homespun U بافت میهنی وطنی
gauze U نوعی بافت توری
commissure U بافت عصبی رابط
fibrosis U افزایش بافت لیفی
fabrics U سبک بافت اساس
fabric U سبک بافت اساس
epithelize U بافت پوششی شدن
anterior commissure U بافت رابط قدامی
homemade U خانگی خانه بافت
suber U بافت چوب پنبهای
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
neuroglia U بافت حافظ عصب
histology U علم بافت شناسی
myoma U غده بافت ماهیچه
phelloderm U بافت چوب پنبهای
metal gauze U بافت توری فلزی
mesophyll U بافت درونی برگ
reticulum U بافت نگاهدارنده اعصاب
plain weave U پارچه ساده بافت
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
flat weave U بافت ساده و بدون پرز
regatta U پارچه نخی سفت بافت
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
faille U نوعی پارچه ساده بافت
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
scar tissue U بافت همبند جای زخم
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
tarlatan U پارچه نخی ساده بافت
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
lymphoma U غده مرکب از بافت لنفاوی
intervenium U بافت میان رگهای برگ
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
biopsy U ازمایش میکروسکپی بافت زنده
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
regattas U پارچه نخی سفت بافت
parenchyma U مغز غده بافت اصلی
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
adenoma U ورم خوش خیم بافت غدهای
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
conceit U [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
frostbite U یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
bunting U پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
homograft U پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
welknit U سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
phlegmon U اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
to pace the web U پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
essential elements U [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com